صبح روز بعداسکارلت به پدرش گفت:چه رفتار خوبی بابا!اون ساعت شب اومدی و آواز خوندی و همه همسایه ها رو بیدار کردی فکرش رو بکن اگه مامان بفهمه...
-تو که خیال نداری چیزی بهش بگی و ناراحتش کنی؟
-دیشب می گفتی که من آبروی خونواده رو بردم!من، با یه رقص کوچولو اون هم برای جمع کردن پول به نفع بیمارستان..
- نه دخترم از حرفهای بابای پیرت دلگیر نشو. منظوری نداشتم لطفا چیزی به مادرت نگو خیلی ناراحت میشه
باشه به ظرطی که تو هم به مامان بگی موضوع مهمی نبوده و همش مزخرفات چند تا گربه پیره-
طراحی و نقاشی صحنه های بر گزیده از رمان معروف بر باد رفته اثر مارگارت میچل
تصویر سازی،طراحی، وب سایت شخصی منصوره صحرایی
www.tarrahi-koodak.ir
تتص
:: برچسبها:
تصویر سازی ,
:: بازدید از این مطلب : 533
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21